به گزارش سینماپرس، مستند «جنگ، دوربین، من» یکی از آثار خاص مستند جشنواره عمار درباره لشکر فاطیمون است. فاطیمون لشکری از مدافعان حرم هستند که با رسیدن خبر تجاوز تکفیریها به حرم سیده عقیله حضرت زینب(س) به صورت خودجوش به سوی کشور سوریه رهسپار شدند. با بازگشت اولین پیکرهای شهدای مدافع حرم فاطمیون، تعدادی زیادی از جوانان افغانستانی برای رفتن به سوریه اعلام آمادگی کردند، همین امر موجب شد که مدتی بعد تیپ فاطمیون به لشکر ارتقا یابد.
«فاطمیون» در مبارزه با تکفیریها، شجاعانه در صف نخست جنگ، رشادتهای عجیبی از خود نشان دادند. در واقع آنچه به صورت افسانهها در مورد جنگجویان صلیبی صلاحالدین ایوبی نقل میشود را میتوان در میان حماسه لشکر فاطمیون جستجو کرد. اما چه مدیومی بهتر از سینما میتوانست با جادوی تصویر حماسه جنگجویان بهشت و زمین را روایت کند؟
مستند «جنگ، دوربین، من» یکی از آثار میدانی بحران و جنگ در جشنواره عمار است. این مستند را ساسان فلاحفر کارگردانی کرده است. مستند سازی که در جشنواره عمار با فیلم «نبرد پالمیرا» به شهرت رسید.
«جنگ، دوربین، من» یک اثر شاخص، آکنده از صحنههایی است که میتوان به وضوح نبرد «تن به تن» با اسلحه و شهامت را در آن مشاهده کرد. شهامت مولفه نمایشی است که حلقه مفقوده سینمای داستانی و مستند ایران است. آنچه در مستند فلاحفر دیده میشود، شهامت برای شهامت افزایی و شهامت آفرینی است.
کارگردان به یک خط مستقیم روایی مبتنی بر نمایش میدان نبرد و نمایش شهامت ذاتی فاطمیون اکتفا نکرده و در یک فاصله گذاری مشخص و دقیق به رزمندگان و حال و احوال آنان نزدیک میشود. حتی از موسیقی نوازی افغانستانیها در زمان استراحت تصاویری بکر ارائه میدهد.
ساسان فلاحفر کارگردان «جنگ، دوربین، من»
مجموعه روایت فتح هم درباره جنگ و شهادت است. روبروی دوربین سید مرتضی آوینی و در چهره رزمندگان هشت سال دفاع مقدس نیز زندگی توام با ایمان موج میزند. در مستند «جنگ، دوربین، من» همین وضعیت تکرار میشود. نشاط، سرشار از زندگی بودن، ایمان و تقوای جهادی در صورت جنگجویان دلاور بهشت و زمین، فاطمیون، به وضوح پیداست. از سوی دیگر نقطه قوت تکنیکی فیلم این است که «جنگ، دوربین، من» از نمایش لحظات ملتهب جنگی پرهیز نمیکند و تا جایی که ممکن است به لحظات ملتهب نزدیک میشود.
اما چرا مستند «جنگ، دوربین، من» از جنبههای مختلف فرمی و محتوایی اهمیت فراوانی دارد؟ عبارت «سینما حقیقت» ریشه در مکتب سینمایی «سینماوریته» دارد و این عبارت فرانسوی ترجمهای از «کینو پروادا» روسی است و معمولا به مستندهایی اطلاق میشود که بدون هیچ واسطهای به متن رخدادهای حقیقی نزدیک است و البته این موج تبدیل به «سینمای بیواسطه» آمریکا شد. البته دگرگونی و تالیف بومی سینما وریته در کشورمان ایران به صورت بومی همزمان با جنگ تحمیلی توسط سید مرتضی آوینی احیا و به جنبش سینمای اشراقی تبدیل شد. سینمای اشراقی را باید از دستاوردهای عجیب سید مرتضی آوینی برشمرد. آنچه مخاطب را در مواجه با مستند «جنگ، دوربین، من» به هیجان میآورد، تجلی مولفههای سینمای اشراقی در مجموعه روایت فتح است.
نخستین ویژگی خاص مستند فلاحفر این است که به سیاق روایت فتح با دوربین روی دست فیلمبرداری میشود و فارغ از زیباشناسی مرسوم است اما دلاوری رزمندگان، میل به تاختن به سوی دشمنی جهانی، زیست مذهبی و همت بلندپروازانه برای نابودی تروریسم جهانی را به مخاطب در یک پراکندگی منظم منتقل میکند. در این سبک خاص از مستند اشراقی، نوعی هرج و مرج و آشفتگی برای نزدیک به حقیقت بودن، ساختار اثر را در بر میگیرد اما این هرج و مرج دارای یک زیباشناختی حقیقت طلبانه است. «جنگ، دوربین، من» مستند دلنشینی است که تنوع تصاویر بسیاری را نمایش داده است. راوی مستند با لحن خوش افغانستانی، تصاویر بلند پروازانهای را از لشکر فاطمیون به مخاطبان ارائه میدهد.
*تسنیم
ارسال نظر